امید آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها
نویسندگان
آمار وبلاگ
یادداشت ثابت - جمعه 92 مرداد 12 :: 3:10 عصر :: نویسنده : علی اخوان
همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ موضوع مطلب : یادداشت ثابت - جمعه 92 مرداد 12 :: 3:7 عصر :: نویسنده : علی اخوان
تاریخچه فوتبال اگرچه اطلاعاتی در مورد ریشه اصلی و حقیقی این ورزش در دست نیست ولی از مطالب جالب و شخصی در مورد تاریخچه آن اطلاع داریم. فوتبال امروزی به تدریج رشد کردهاست ولی گفته میشود که نوعی از آن قبل از مسیح بازی میشد. در چیننیز نوعی بازی شبیه به فوتبال در 2500 سال قبل از میلاد مسیح وجود داشت. عکسهای مصریان نیز نوعی بازی شبیه به فوتبال را نشان میدهد ولی در یونانیک بازی به نام اسپیشکیروز به طرز جالبی به فوتبال امروزی شبیهاست. فوتبال دربرزیل از سال 1894 شروع شد. این ورزش به وسیله چارلز میلر برزیلی که اجداد او بریتانیایی بودند به مردم برزیل معرفی شد. در سال 1970 مسابقهای بین ایتالیا و برزیل برگزار شد و هیچ کس تصور نمیکرد که 800 میلیون نفر از مردم جهان ناظر بر اجرای مسابقه باشند. امروزه اکثر مردم جهان به فوتبال بیشتر از سایر ورزشها میپردازند. فوتبال مدرن از کشور بریتانیا سرچشمه گرفتهاست. در ابتدا اختلافات عقیدهای بسیاری میان علاقمندان راگبی و فوتبال وجود داشت زیرا راگبی با دست و فوتبال با پا اجرا میشد. این مسئله در سال 1863 زمانی که طرفداران فوتبال شروع به اجرای این ورزش توسط پاها کردند اتفاق افتاد. گروه دیگر انجمن راگبی را تأسیس کردند و بالاخره در سال 1871 این دو رشته ورزشی کاملاً از یکدیگر جدا شدند. از آن زمان به بعد هر دو رشته پیشرفتهای شایانی نموده و طرفداران بسیاری پیدا کردند. فدراسیون بینالمللی فوتبال در سال 1904 بنیان گزاری شد. این فدراسیون وظیفه دارد که به نحوه اجرای مسابقات نظارت داشته باشد. قوانین فوتبال بدون موافقت و تصویب سایر کشورهای عضو فدراسیون تغییر نمیکند. اولین مسابقه بینالمللی فوتبال جهان در سال 1872 بین تیمهای انگلیس و اسکاتلنددر شهر گلاسگو انجام شد، که با نتیجه صفر-صفر پایان یافت. در سال 1920 بازیکنان فوتبال در مسابقات المپیک بلژیک شرکت کردند و در سال 1930 اولینجام جهانی فوتبال در کشور اروگوئه برگزار شد. استادیوم همدن پارک [1] در شهر گلاسگو رکورددار تعداد تماشاچیان در مسابقات فوتبال اروپا است؛ در سال 1937 جمعیتی معادل 149?547 نفر در این استادیوم شاهد بُرد 3 بر 1 تیم ملی اسکاتلند در مقابل تیم ملی انگلیس بودند.
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 مرداد 10 :: 11:37 صبح :: نویسنده : امید خسروی
به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره.به سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه . . . به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست . . ..به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلاتبه جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن . . ..سلامتی اونایی کهدرد دل همه رو گوش میدناما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن . . ..به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچشکوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره . . ..سلامتی اونایی که تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن . . ..به سلامتی اونهائی که دوست دارم رو درک می کنندو اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن . . ..به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه . . ..به سلامتی همه باباهایی کهرمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !.به سلامتی کسی که هنوز دوسش داریولی دیگه مال تو نیست . . ..سلامتی مادرکه وقتی غذا سر سفره کم بیاداولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه . . ..به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!.به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای کهبزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . . ..به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد !.به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول ندارهبه راننده گفت :پول خورد ندارم مال همه رو حساب کن….!. به سلامتی بیل!که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه . . .. به سلامتی سیم خاردار!که پشت و رو نداره.به سلامتی اونی که بیکسه، ولی ناکس نیست . . ..به سلامتی اونایی کهچه عشقشون پیششون باشه چه نباشهچشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه . . ..به سلامتی حلقه های زنجیرکه زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی هم دیگه رو ول نمیکنن . . ..گل آفتابگردان را گفتند:چراشبها سرت را پایین می اندازی؟گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنمبه سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند . . ..به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوس دارن . . ..بسلامتی اون دختری که حاضره زیر بارون خیس بشه ولی سوار ماشین هیچ پسری نشه . . ..به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :اون رفیق منهوقتی باختم گفت :من رفیقتم . . ..به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی…..خوابهولی واسه این که دلت رو نشکنهمیگه:خوب شد زنگ زدی….باید بیدار میشدم . . ..به سلامتی اون بچهای که شیمی درمانی کرده همه ی موهاش ریختهبه باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری . . ..به سلامتی اون پسری که وقتی تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفتهبازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشیانگشت کوچیکه? عشقم هم نیستی . . ..به سلامتی اونایی کهچه عشقشون پیششون باشه چه نباشهچشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه . . ..به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن !.به سلامتی همه اوونایی کهدلشون از یکی دیگه گرفتهولی برای اینکه خودشون رو آروم کننمیگن بخاطره غروب پاییزه . . ..بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا “تومن”چون هم تو هستی توش، هم من . . ..به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشونهم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه . . .. سلامتی اونایی که دوسشون داریم و نمیفهمن !آخرشم دق میدن مارو !.سلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!.بسلامتیه اون پسری که خواست آدم بشهولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشتهمیشه پای یک زن در میان است !.سلامتیه دوست نازنینی که گفت:قبر منو خیلی بزرگ بسازین…. چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم !.سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردنکه شبیه باباهاشون بشننه مثل جوونای امروز ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون بشن !.به سلامتی مهره های تخته نرد که تا وقتی رفیقشون تو حبس حریف به احترامش بازی نمی کنن ! موضوع مطلب : پنج شنبه 92 شهریور 21 :: 1:50 عصر :: نویسنده : امید خسروی
یکشنبه 92 مرداد 27 :: 8:36 عصر :: نویسنده : امید خسروی
مراحل پذیرایی از مهمان در ا?ران:1- تعارف همراه اصرار فراوان2- قسم دادن مرده و زنده طرف مقابل3- توسل به زور بدین شرح که میوه یا غذای مورد نظر رو طی یک اقدام آکروباتیک به لبت نزدیک میکنن و میگن دیگه دهنی شد باید بخوری4- "ایجاد حس ترحم در مهمان ، میگن "یعنی تو فک میکنی ما بدبختیم که هیچی خونه ما نمیخوری ؟5- تیر خ?ص: بخور حیفه ، اگه بمونه مجبوریم دور بندازیم ! مراحل خداحافظی از مهمان:1- علامت دادن خانم مهمان به همسرش با سر و چشم2- برخواستن آقای مهمان و صداکردن همسرش و گفتن خوب دیگه ما رفع زحمت کنیم؛ اصرار مجدد برای حفظ مهمان توسط صاحبخونه3- ادامه صحبتها تا دم در؛ گفتن خداحافظی چند بار4- بوق زدن و دست تکون دادن5- مشاهده رفتن مهمان تا هنگام خروج از کوچه :)))))) موضوع مطلب : یکشنبه 92 مرداد 20 :: 5:16 عصر :: نویسنده : علی اخوان
کتاب: دایرة المعارف تشیع، ج 8، ص 492 - نویسنده: خدیجه بوترابى زن در آفرینش در بعد روحى و جسمى از همان گوهرى آفریده شده که مرد آفریده شده است و هر دو جنس در جوهر و ماهیت یکسان و یگانهاند و تمایز و فرقى در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست. قرآن به صراحت از این حقیقت پرده برمىدارد: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها... اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را (نیز) از او آفرید و از آن دو زنان و مردان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید (نساء، 1)، هو الذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها او است آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد (اعراف، 189) . بنابراین زن در آفرینش از همان جوهر و گوهر مرد است و اندیشه یکسانى و یگانگى ماهوى زن و مرد، اندیشه قرآنى است که از آیات الاهى به روشنى به دست مىآید . تنها در این زمینه نظر دیگرى است که خلقت زن را از زائده خلقت مرد تصویر مىکند، لیکن در این نظر به برخى از حادیث استناد شده است که در حدیثى از امام صادق (ع) مردود شمرده شده است. زراره مىگوید: از امام صادق (ع) از آفرینش حوا سؤال شد که برخى مىگویند: خداوند حوا را از دنده پایین و چپ آدم آفرید، امام (ع) فرمود: خدا منزه و برتر است از این نسبت، آن کس که چنین مىگوید مىپندارد که خداوند قدرت نداشت براى آدم همسرى از غیر دندهاش بیافریند! علامه مجلسى مىگوید: «مشهور میان مورخان و مفسران اهل سنت این است که حوا از دنده آدم آفریده شده و به این معنا برخى از احادیث نیز دلالت دارد، لیکن این حدیث و احادیث دیگرى این موضوع را رد مىکند...» . آنچه محقق است و قرآن بدان اشاره دارد زن و مرد براى زندگى دنیا و نیز براى بقاء نسل بشر مکمل یکدیگر هستند، بدین صورت که ماده اولیه این محصول یا مصنوع از مرد است و اراده سازندگى آن از خداوند توانا ولى کارخانه آن یعنى دستگاه سازندگى انسان و زحمات بار آوردن آن در اختیار زن قرار دارد و جا دارد که براى حفظ و سلامت این کارخانه از دستبرد نامحرمان و خرابکاران، مقررات و دستورات لازمى هم صادر گردد. آفرینش زن در ادیان الهى در تمام مذاهب و ادیان الهى آمده است که زن و مرد از «نفس واحده» آفریده شدهاند. در عهد قدیم آمده است: «پس خدا موجودات را آفرید، لیکن براى آدم معاونى موافق وى یافت نشد و خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گرداند تا بخفت پس یکى از دندههایش را گرفت و گوش در جایش پرکرد و خدا آن دنده را زنى بنا کرد و او را نزد آدم آورد. زن در تاریخ و ملل گوناگون زن را یک موجود ضعیف و ناچیز به شمار مىآوردند. به دختران ارث نمىدادند و بعضى او را از افراد بشر و انسانیت به شمار نمىآوردند، فقط زنان را براى خدمت به مردان و اطفاى شهوت جنسى براى مردها نگاه مىداشتند. مرد مىتوانست زنهاى متعدد بگیرد و یا طلاق بدهد . اگر زن مىمرد زن بگیرد ولى اگر شوهر مىمرد، زن حق ازدواج نداشت و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود. در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او، دیگر حق ازدواج نداشت و باید با جسد شوهر سوزانده مىشد... و در ایام عادت ماهیانه نجس و پلید و لازم الاجتناب بود . زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود از او مانند انسان ضعیفى که باید به انسانهاى متوسط کمک بدهد استفاده مىشد. اعراب مشرک خشن، بىرحم متعصب دختران معصوم خود را زنده به گور مىکردند. تا وقتى که خورشید اسلام از پس ابرهاى تاریک عربستان طلوع نمود. پیغمبر اسلام (ص) پس از ارشاد کلمه توحید با اشاره پروردگار در قرآن اول کارى که کرد از این عادت شوم اعراب جلوگیرى نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام مىگذاشت و با تمام عظمتش به زنهاى پیر سلام مىکرد و چنانکه شیعه و سنى نقل کردهاند، مکرر دست دخترش فاطمه سلام الله علیها را مىبوسید و مىفرمود: «فاطمة بضعة منى من آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذان الله» فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند حقیقتا مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است. کتاب: زن در آینه جلال و جمال صفحه36 - نویسنده: آیة الله عبدالله جوادى آملى لازم به ذکر است که احکام واوصاف صنف زن از دو دیدگاه قابل مطالعه وبر دو قسم است : قسم اول : راجع به اصل زن بودن او است که هیچ گونه تفاوتى در طى قرون واعصار به آنها رخ نمىدهد. مانند لزوم حجاب وعفاف وصدها حکم عبادى وغیر عبادى، که مخصوص زن است وهرگز دگرگون نخواهد شد. وبین افراد زن هم هیچ فرقى در آن جهت مشترک زنان نیست. قسم دوم : ناظر به کیفیت تربیت ونحوه محیط پرورش آن است که اگر در پرتو تعلیم صحیح وتربیت وزین پرورش یابند وچون مردان بیاندیشند وچون رجال تعقل وتدبر داشته باشند تمایزى از این جهتبا مردها ندارند واگر گاهى تفاوت یافتشود، همانند تمایزى است که بین خود مردها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزهها ودانشگاههاى علمى راه یابند وهمانند طلاب ودانشجویان مرد به فراگیرى علوم ومعارف الهى بپردازند واز لحاظ جهانبینى وانسان شناسى ودنیاشناسى وسایر مسائل اسلامى، در دروس مشترک بین محصلین حوزه آگاهى کامل یابند ونحوه تعلیم وتبلیغ دینى آنان چون رجال مذهبى باشد، چه این که گروهى فعلا به برکت انقلاب اسلامى این چنیناند، آیا باز هم مىتوان گفت روایاتى که در نکوهش زنان آمده واحادیثى که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده وادلهاى که در نارسایى عقول آنان رسیده اطلاق دارد وهیچ گونه انصرافى نسبتبه زنان دانشمند ومحققان از این صنف ندارد وهمچون قسم اول موضوع همه آن ادله ذات زن از حیث زن بودن است؟ مثلا گفتههاى حضرت على...، در بیان وهن عقول زنان که فرمود: «یا اشباه الرجال و لا رجال، حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال» اى مرد گونههاى نامرد، با آرزوهاى کودکانه! واندیشه زنان پرده نشین! «ایاک و مشورة النساء فان رایهن الى افن و عزمهن الى وهن..». بپرهیز از مشورت با زنان، که راى آنان ناقص وتصمیم آنان سست است. هیچگونه انصرافى از زنان محقق ودانشمند ندارد؟ وآیا مىتوان گفت که عقل آنان در بخش عقل نظرى، چون زنند وتنها به خاطر انوثتبدن آنها همتاى عقل کودکان مىباشد، واراده وتصمیم وعزم آنها در بخش عقل عملى سست وناپایدار است. ویا آن که این تعبیرها به لحاظ غلبه خارجى است که منشا آن، از تربیت صحیح است، که اگر شرایط درستبراى فراگیرى آنها در صحنه تعلیم وتربیت فراهم شود حتما غلبه بر عکس خواهد شد ویا لااقل غلبه اى در کار نیست تا منشا نکوهش گردد. خلاصه آن که وهن عزم چون مساله حجاب وعفاف از احکام قسم اول نخواهد بود. هوشمندى ونبوغ برخى از زنان سابقه دیرین داشته وسبقت آنان در موعظت پذیرى سبتبه مردها شواهد تاریخى دارد. وقتى اسلام به عنوان دین جدید در جاهلیت دامنهدار حجاز جلوهکرد، تشخیص حقانیت آن از نظر عقل نظرى محتاج به هوشمندى والا، وپذیرش آن از جهت عقل عملى نیازمند به عزمى فولادین بوده است تا هرگونه خطر را تحمل نماید. لذا کسى که در آن شرایط پیش از دیگران مسلمان مىشد از برجستگى خاص برخوردار بوده وهمین سبقت، از فضائل او به شمار مى رفت. چون تنها سبق زمانى یا مکانى نبوده است که معیار ارزش جوهرى نباشد بلکه سبق رتبى ومکانتى بود که مدار ارج گوهر ذات خواهد بود. چنانکه سبق اسلام حضرت على... از فضائل رسمى آن حضرت به شمار مىرود. از این رهگذر مىتوان به هوشمندى ونبوغ زنانى پى برد که قبل از همسران خود دین حنیف اسلام را پذیرفته وحقانیت آن را با استدلال تشخیص داده ودر پرتو عزم استوار به آن ایمان آوردهاند. در حالى که مردان فراوانى نه تنها از پذیرش آن استنکاف داشته ودر حقانیت آن تردید داشتند بلکه براى اطفاء نور آن سعى بلیغ مىنمودند گرچه طرفى نمى بستند. مالک بن انس (179 -95ه.ق) در «موطا» خود چنین نقل مىکند که عدهاى از زنان در حالى اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بودهاند مانند دختر ولید بن مغیره که همسر صفوان بن امیه بود وقبل از شوهرش مسلمان شد ونیز ام حکیم دختر حارث بن هشام که شوهرش عکرمه بن ابى جهل بود، پیش از همسرش اسلام آورد. کتاب: ترجمه تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 405 - نویسنده : علامه سید محمد حسین طباطبائى سراسر دنیا عقائدى را که شرح دادیم، همچنان در باره زن داشت، و رفتارهائى که گفتیم معمول مىداشت، و زن را در شکنجهگاه ذلت و پستى زندانى کرده بود، بطورى که ضعف و ذلت، یک طبیعت ثانوى براى زن شده و گوشت و استخوانش با این طبیعت مىروئید، و با این طبیعتبه دنیا مىآمد و مىمرد، و کلمات زن و ضعف و خوارى و پستى نه تنها در نظر مردان، بلکه در نظر خود زنان نیز مثل واژههاى مترادف و چون انسان و بشر شده بود، با اینکه در معانى متفاوتى وضع شده بودند، و این خود امرى عجیب است، که چگونه در اثر تلقین و شستشوى مغزى فهم آدمى واژگونه و معکوس مىگردد، و تو خواننده عزیز اگر به فرهنگ محلى امتها مراجعه کنى، هیچ امتى را نخواهى یافت، نه امتهاى وحشى و نه امتهاى متمدن که مثلهائى سارى و جارى در باره ضعف زنان و خوارى آنان، در آن فرهنگ وجود نداشته باشد، بلکه به هر یک از این فرهنگها مراجعه کنى، خواهى دید که با همه اختلافاتى که در اصل زبان و سیاقها و لحنهاى آن هست، انواعى از استفاده و کنایه و تشبیه مربوط به کلمه "زن"خواهى یافت، و خواهى دید که مرد ترسو و یا ضعیف و یا بى عرضه و یا خوارى طلب و یا ذلت پذیر و یا تن به ذلت ده را زن مىنامند، مثل این شعر عرب که مىگوید: و ما ادرى و لیت اخال ادرى اقوم آل حصن ام نساء نمىدانم و ایکاش مىدانستم که آل حصن مردانند و یا زنان، و صدها هزار از اینگونه مثلهاى شعرى و نثرى را در هر لغتى خواهى یافت. و این به تنهائى براى اهل تحقیق کافى است که بفهمد جامعه بشرى قبل از اسلام چه طرز تفکرى در باره زن داشته است، و دیگر حاجت ندارد به اینکه سیرهنویسان و کتب تاریخى فصل جداگانه و یا کتابى مختص به دادن آمارى از عقائد امتها و ملتها در مورد زنان نوشته باشند، براى اینکه خصال روحى و جهات وجودى هر امت و ملتى در لغت و آداب آن امت و ملت تجلى مىکند. و در هیچ تاریخ و نوشتهاى قدیمى چیزى که حکایت از احترام و اعتنا بشان زن کند، نخواهى یافت، مگر مختصرى در تورات و در وصایاى عیسى بن مریم ع که باید به زنان مهربانى کرد و تسهیلاتى براى آنان فراهم نمود. و اما اسلام یعنى آن دینى که قرآن براى تاسیس آن نازل گردیده، در حق زن نظریهاى ابداع کرده که از روزى که جنس بشر پا به عرضه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکرى در مورد زن نداشت، اسلام در این نظریه خود، با تمام مردم جهان در افتاد، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسى که آفریده شده، به جهان معرفى کرد، اساسى که به دستبشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود. اسلام عقائد و آرائى که مردم در باره زن داشتند و رفتارى که عملا با زن مىکردند را بى اعتبار نموده و خط بطلان بر آنها کشید. جایگاه اجتماعى و سیاسى زن در اسلام کتاب: دایرة المعارف تشیع، ج8 ص 494 - نویسنده: خدیجه بوترابى در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعى پایگاه و جایگاهى مناسب دارند و از حرکتهاى اجتماعى و فعالیتهاى گروهى ممنوع نگردیدهاند، بلکه طبق مسلمات قرآنى و حدیثى مسئولیتهاى اجتماعى بسیار بطور یکسان متوجه مرد و زن است. البته تکلیف «جهاد» ابتدائى و جنگ تهاجمى از زنان برداشته شده است. قرآن مىفرماید: و المؤمنون المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة... مردان مومن و زنان مومن برخى بر برخى ولایت (سرپرستى) دارند به معروف یکدیگر را امر مىکنند و از منکر باز مىدارند و نماز مىگذارند و زکات مىدهند و از خدا و پیامبرش فرمان مىبرند، خدا اینان را رحمت خواهد کرد، خدا پیروزمند و حکیم است (توبه، 71) . در این فرموده خداوند، زنان چون مردان داراى مسئولیتهاى بزرگ ولایت اجتماعى مىباشند، از این رو به هدایتگرى و امر به معروف و بازدارندگى از زشتیها و ناهنجاریها در همه زمینههاى سیاسى و فرهنگى و حقوقى مىپردازند. با گستردگى مفهوم «منکر» و «معروف» در اسلام گستره دخالتهاى اجتماعى زن روشن مىشود. بنابراین در همه عرصههایى که مردان دخالت مىکنند، زنان نیز مىتوانند دخالت کنند مگر موارد استثنایى . پیامبر (ص) طبق دستور قرآن کریم با زنان مستقلا بیعت مىکند و بر سر اصول و معیارهایى پیمان مىبندد و بدین گونه این بدنه از جامعه اسلامى را با مسئولیتهاى سیاسى اجتماعى خویش آشنا مىسازد. درباره چگونگى این بیعت گفتهاند که پیامبر (ص) با زنان، با گفتار و کلام بیعت مىکرد و یا اینکه دستور مىداد ظرف آبى مىآوردند و خود دست در ظرف فرو مىبرد سپس زنان دست در ظرف مىنهادند و بدین گونه پیمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق مىیافت. برخى گفتهاند که بیعت با زنان در زمان پیامبر (ص) از روى لباس و پوشش بوده است. در روز غدیر نیز در روایات آمده است که براى بیعت با زنان با امام على (ع) ظرف آبى آوردند. زنان در نهضت بزرگ اجتماعى ـ سیاسى هجرت نیز شرکت کردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هیچ تفاوتى پذیرفته و در وحى شریف، به عنوان پدیدهاى اصیل مطرح شد. آنهم در دورانى که زنان از اکثریت حقوق خویش محروم بودند و حق دخالت در کوچکترین مسائل اجتماعى را نداشتند . در نهضتهاى اجتماعى نیز زنان مىتوانند مشارکت داشته باشند و جریانها و حرکتهاى سالمى براى هدایت جامعه پدید آوردند، مانند نهضت عاشورا و در دوران اخیر نقش زنان در نهضت تنباکو در زمان حاضر نقش آفرینىهاى حماسى زنان در انقلاب روشن است. جز یکى دو مورد در همه مسئولیتهاى اجتماعى زنان مىتوانند شرکت کنند. تنها در موضوع امامت که وضعیت استثنایى دارد. البته صعود به مقام عصمت و ولایت که جوهر اصلى نبوت و امامت است در شأن زن نیز هست و به عنوان نمونه بانوى بزرگ حضرت فاطمه (س) داراى این مقام است، لیکن رسالت و امامت اجتماعى که با دشواریهاى طاقت فرسایى همچون جنگها و... همراه است تکلیفى است که زن از آن معاف شده است. روح لطیف زن سلاحى براى تقرب به خدا کتاب: زن در آینه جلال و جمال صفحه207 - نویسنده: آیة الله عبدالله جوادى آملى اگر کسى با دشمن بیرونى مىجنگد باید از آهن وآتش استفاده کند، ولى اگر بادشمن درونى مىجنگد باید از «آه» استفاده کند نه از «آهن». در مبارزه یا هوى وهوس باید از «آه» استفاده کرد، زیرا در آن جا از آهن کارى ساخته نیست. انسانى که باهوس بجنگد، بلکه آن کس که در کنار نیایش ودعا وراز ونیاز به سر مىبرد، در مقابل هوس مسلح است. در دعاى کمیل مىفرماید: «و سلاحه البکاء» یعنى در جنگ بادشمن درونى ودر جبهه جهاد اکبر، اسلحه انسان، آه است نه آهن، گریه است نه شمشیر، واسلحه تیز وکارآمد جهاد اکبر، تهذیب نفس وناله است واین اسلحه را زنها بیشتر از مردها دارند. خداى سبحان در راه تهذیب نفس، زنها را مسلحتر از مردها آفریده است، چون ناله و لابه، هنر هر کسى نیست، چه بسا افرادى که در مجالس سوگ سالار شهیدان حسین بن على صلوات الله وسلامه علیه مىنشینند اما آن هنر ودرک را ندارند که اشک بریزند، بر فرض هم که درک داشته باشند، نرمش دل در آنها نیست، چه این که تحصیل نرمش دل، کار هر کسى نیست وفضیلتى نیست که نصیب هر کسى بشود. بنابراین، سرمایه جهاد اکبر، گریه است. در دعاى ابو حمزه ثمالى که از مبسوطترین دعاهاى ماه مبارک رمضان است، امام سجاد علیه السلام به ذات اقدس اله عرض مىکند: مرا کمک کن تا سلاح را فراهم کنم، مرا در گریه اعانت کن. «و اعنی بالبکاء على نفسی» ویارى کن مرا در گریه براى خودم. معین من باش که من بهتر بفهمم وبهتر بنالم، کمک کن که اگر اشکم تمام شد دوباره اشک بجوشد. اگر زن در بخشهاى مختلف کارهاى اجرایى یا مسائل جبهه وجهاد وبخشهاى نظامى حضور نداشت، دلیل آن نمىشود که در تقرب الى الله سهمش کمتر از مرد باشد. خدا اسلحه جهاد اکبر را به زنها بیش از مردها داده، منتها این را باید به جا مصرف بکنند. کسى که شمشیرى در دست دارد وآن را به سنگ مىزند به کارى بیهوده روى آورده است، کسى هم که براى دنیا گریه مىکند، گرچه رقیق القلب واهل ناله ولابه است، اما بىجا مىنالد. تعلیمات دین براى آن است که انسان این سلاح را به جا بکار ببرد، به مردها مىگوید اسلحه فراهم بکن واسلحه را به جا به کار ببر، وبه زنها مىگوید اسلحه را خدا به شما داده است منتها به جا به کار ببرید، مرد باید دو زحمتبکشد وزن یک زحمت، مثل یک کشورى که در جنگ مسلح نیست وبه او مىگویند خودکفا شو واسلحه فراهم کن، بعد هم به جا ومناسب به کار ببر، اما به کشورهایى که در تولید سلاح به خودکفایى رسیدهاند نمىگویند مسلح شو، بلکه مىگویند سلاح دارى ولى به جا بکار ببند. گریه سلاح انسان است، واین سلاح را ذات اقدس اله به زنها بیش از مردها داده وبه آنان گفته است که این سلاح را به جا بکار ببرید. این درست است که جمال براى زنان سرمایه است وباید، هم به جا مصرف کنند وهم زکات آن که عفاف است: «زکاة الجمال العفاف» مراعات کنند، لیکن جمال حقیقى آنان همان انجذاب به سوى جمال مطلق است وباید در تحصیل آن دقت کنند. ذات اقدس اله سرمایه رقت قلب واحساس را براى آن نداده تا انسان در اثر چشم وهمچشمى براى مظاهر دنیا ولباس وزیور گریه کند. موضوع مطلب : یکشنبه 92 مرداد 20 :: 1:34 عصر :: نویسنده : امید خسروی
یه دوست پسر هم نداریم بهمون پیشنهاد بیشرمانه بده ما هم کلی کولی بازی در بیاریم• یه دوست پسر هم نداریم بهمون قول شرف بده که صبح جمعه از خوابش میزنه و میریم بیرون • یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم مشروط شدم این ترم بگه عیب نداره عزیزمتو واسه من همیشه الف هستی • یه دوست پسر هم نداریم به انداره مصرف یه هفته مون از ماشینش دستمال کاغذی برداریم • یه دوست پسر هم نداریم مجبورش کنیم اسم مارو رو بازوش خالکوبی کنه • یه دوست پسر هم نداریم با وضع فجیع بریم بیرون همه بگن تو چرا این شکلیشدی بگیم اونی که باید بپسنده پسندیده • یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر آورده • یه دوست پسر هم نداریم از سربازی معاف باشه هر روز بهش بگیم سربازی واسهتو لازم بود خیلی لوس بار اومدی • یه دوست پسر هم نداریم شارژ ایرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود بهخودم زنگ بزن • یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم ای کاش رشد عقلتم مثل رشد سیبیلت بود • یه دوست پسر هم نداریم همیشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعی که بهش میگیم دیگه به من زنگ نزن • یه دوست پسر هم نداریم بگه چه خبر عزیزم بگیم داری بابا می شی • یه دوست پسر هم نداریم هی واسش از جذابیت آقایون کچل بگیم که آخر سر برهدونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه • یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من 6 تا خواستگار دکتر دارم زود باشتکلیف منو روشن کن • یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم • یه دوست پسر هم نداریم هی انگشتمونو بزنیم به پهلوش دو متر بپره بخندیم بهش • یه دوست پسر هم نداریم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند ازامتحان بیایم بیرون • یه دوست پسر هم نداریم وقتی ناراحتیم الکی از این حرف های امید دهندهبزنه مثلاً همه چی آرومه و اینا • یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم می خوام پراید بخرم بگه بقیه پولشو من میدم 206 بخر • یه دوست پسر هم نداریم که ثانیه به ثانیه یادآوری کنه که ما فقط دوستایمعمولی هستیم • یه دوست پسر هم نداریم خودمونو واسش لوس کنیم بگه خبه خبه ادای احمق ها رو در نیار • یه دوست پسر هم نداریم یه کم شعور داشته باشه به شعورش توهین کنیم • یه دوست پسر هم نداریم بهمون بگه مواظب خودت باش از پیاده رو برو رسیدیخونه تک بزن • یه دوست پسر هم نداریم وقتی عصبانی هستیم با فامیل صداش کنیم مثلاً گوش کن آقای فلانی • یه دوست پسر هم نداریم سرما بخوره هی قربون صدقه صدای گرفتش بریم • یه دوست پسر هم نداریم اس ام اس عاشقونه بفرسته واسمون به جای جواب عاشقونه گیر بدیم این اس ام اس رو کی برات فرستاده؟ هـــــــــــــا؟؟؟؟ • یه دوست پسر هم نداریم شب ها آرزوی وصال کنه روزها آرزوی فراق• یه دوست پسر هم نداریم آرزوهامونو بهش بگیم اونم الکی بگه خودم همش رو بر آورده میکنم• یه دوست پسر هم نداریم بدونه اس ام اس رو فقط نمیخونن بلکه جواب هم میدن• یه دوست پسر هم نداریم هی سفر کاری با دوستاش بره شمال• یه دوست پسر هم نداریم از ترس ترور شخصیتی بخاطر سیبیل هامون هر دو روز یه بار بریم آرایشگاه• یه دوست پسر هم نداریم برامون آواز بخونه با صدای نکرش• یه دوست پسر هم نداریم تو خیابون گربه ببینیم بپریم بغلش بگیم وای ببخشید از ترس بود• یه دوست پسر هم نداریم درک صحیحی از زمان داشته باشه. میگه 5 دقیقه دیگه زنگ میزنم هفته ی بعد زنگ نزنه• یه دوست پسر هم نداریم وقتی میگیم داره واسم خواستگار میاد ناراحت بشه نگه چه خوب• یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم تو دیگه مرد شدی وقت زن گرفتنته• یه دوست پسر هم نداریم که وقتی خسته میشیم کیفمون رو برامون بیاره• یه دوست پسر هم نداریم که یکی جز مامانمون شمارمونو از حفظ باشه• یه دوست پسر هم نداریم پای رقیب که میاد وسط به جای اینکه بگه انتخاب با خودته یه ذره مبارزه کنه خب• یه دوست پسر هم نداریم از اینترنت بدش بیاد اوقات فراغتش رو با ما بگذرونه نه با کامپیوترش• یه دوست پسر هم نداریم باهم تخمه بخوریم هی پوستاشو تف کنیم رو سرو صورت هم• یه دوست پسر هم نداریم هی گازش بگیریم جای دندونامون یادگاری بمونه• یه دوست پسر هم نداریم بوتیک داشته باشه هی بریم از مغازش جنس برداریم به عنوان هدیه• یه دوست پسر هم نداریم دو تا ماشین داشته باشه یه زوج یه فرد. هر روز بریم بیرون نه یه روز درمیان• یه دوست پسر هم نداریم نصفه شب اس ام اس های محبت آمیز برامون بفرسته صبح بیدار شدیم بخونیم کیف کنیم• یه دوست پسر هم نداریم وقتی با گریه بهش زنگ می زنیم نگه هر وقت زر زرت تموم شد بهم زنگ بزن• یه دوست پسر هم نداریم نگه هروقت با 913 زنگ زدم فقط حرف های مهم رو بگو، چرت و پرت خواستی بگی بگو با ایرانسل ساعت 11 شب به بعد زنگ بزنم• یه دوست پسر هم نداریم بشینیم عکس های بچگیشو ببینیم و به درگاه خدا دعا کنیم لااقل بچه ش این شکلی نشه• یه دوست پسر هم نداریم کوچه علی چپ رو نشناسه• یه دوست پسر هم نداریم بهش بفهمونیم خاطراتش رو واسه خودش نگه داره هی نگه من اینجا خاطره داشتم من با این آهنگ شب هایی داشتم. ما خانم ها حسودیم بفهمید• یه دوست پسر هم نداریم وقتی با یه دختر حرف میزنه هی وشگونش بگیریم که یعنی بسه جمع کن خودتو• یه دوست پسر هم نداریم یه هفته قبل تولدمون غیب بشه گوشیش خاموش بشه یه هفته بعد از تولد دوباره ظهور کنه بگه عزیزم تصادف کرده بودم• یه دوست پسر هم نداریم تو ماشین آهنگ شیش و هشت بزاریم کله هامونو باهم تکون بدیم• یه دوست پسر هم نداریم موقع انتخاب واحد بگه عصر کلاس برندار که باهم بریم بیرون• یه دوست پسر هم نداریم پفک بخوریم یواشکی دستامونو بمالیم به صندلی های ماشینش• یه دوست پسر هم نداریم اول آشنایی شماره ایرانسل بدیم بهش دو روز بعد از آشنایی 913• یه دوست پسر هم نداریم خوش سلیقه باشه ما رو انتخاب کنه• یه دوست پسر هم نداریم موبایلمون همیشه تو دستمون باشه دیگه هی گم نشه• یه دوست پسر هم نداریم حتی گاهی گوشیمونو یهو بگیره بگرده بیبینه خیانت میانت نمی کنیم که• یه دوست پسر هم نداریم دستامونو بگیره محکم تو دستاش بگه حالا اگه زورت میرسه بکشش بیرون• یه دوست پسر هم نداریم شماره تلفنش بشه همه ی پسوردامون• یه دوست پسر هم نداریم که تهدیدش کنیم یا دیگه نباید سیگار بکشه یا اگه میکشه منم باید باهاش بکشم • یه دوست پسر هم نداریم که هیچ، دوست معمولیشم نداریم دلمون خوش باشه• یه دوست پسر هم نداریم وقتی مسته احساس مستی و راستی بهش دست بده بیاد پته ی خودشو بریزه رو آب • یه دوست پسر هم نداریم مخ داشته باشه مخشو بزنیم • یه دوست پسر هم نداریم تو شهر غربت بیاد سوار ماشینمون کنه یه چیپس هم بده زیر بغلمون بگه بخور تو راه سرگرم شی• یه دوست پسر هم نداریم وقتی داریم حرف میزنیم یهو تلفن رو قطع کنه بپرسیم چرا بگه آخه پول تلفن زیاد میاد • یه دوست پسر هم نداریم چه برسه به چند تا• یه دوست پسر هم نداریم لااقل قدرمون رو بدونه • یه دوست پسر هم نداریم ما رو بخاطر خودمون بخواد نه پول بابامون • یه دوست پسر هم نداریم وقتی ازش دوریم بپرسیم چه خبر؟ بگه ملالی نیست جز دوریه تو • یه دوست پسر هم نداریم همیشه بگه اس ام اس؟ کدوم اس ام اس؟ نه نرسیده! ما که ندیدیم • یه دوست پسر هم نداریم هی غر بزنه به جونمون تو دیگه مثل قبل دوستم نداری • یه دوست پسر هم نداریم هی هر روز ازش بپرسیم آخر دوستیمون چی میشه؟ • یه دوست پسر هم نداریم دهانش را ببوییم مبادا گفته باشد دوستت دارم• یه دوستپسر هم نداریم کارگر معدن باشه، بعد دو ماه که از اون تو درش میارن جلوی دوربینای شبکههای تلویزیونی ما رو در آغوش بکشه! • یه دوست پسر هم نداریم وقتی آب قطع شده از خونشون برامون دبه دبه آب بیاره • یه دوست پسر هم نداریم به شلوار فاق کوتاهش گیر بدیم هی بگیم شلوارتو بکش بالا پشتت اومده بیرون • یه دوست پسر هم نداریم وقتی صداش می کنیم نگه هان بگه بله • یه دوست پسر هم نداریم تند تند واسه ماشینش عروسک بگیریم اونم هی بگه آخه عزیزم اینجا اتاق بچه نیست که ماشینه • یه دوست پسر هم نداریم عینکی باشه براش بخونیم عینکی با نمکی • یه دوست پسر هم نداریم بگیم بیا گوشی HTC ت رو با 1100 من عوض کن عزیزم • یه دوست پسر هم نداریم ساعت 12 ظهر با جنگ و دعوا و تهدید از خواب بیدارمون کنه • یه دوست پسر هم نداریم دستمونو بکشیم رو صورتش بگیم چه طوری جوجه تیغی • یه دوست پسر هم نداریم دلش نخواد بره جایی بعد زنگ بزنه بپرسه به نظرت برم ما هم بگیم نه بگه باشه فقــــــــــطه فقط به خاطر تو نمیرم • یه دوست پسر هم نداریم شبا خواب ببینیم با اسب سفید اومده دنبالمون • یه دوست پسر هم نداریم برامون آهنگ بسازه بعد بخونه [میم]قلب من برای تو میزنه[میم] قهر نکن که قلب من میشکنه[میم] نام تو درد و بلای منه [میم] بی تو دل بلای جون منه. یه چیزی تو این مایه ها موضوع مطلب : پنج شنبه 92 مرداد 17 :: 9:25 عصر :: نویسنده : امید خسروی
آنــقــدر زیبـــا عاشق او شده ای ______________________________________________________________________
______________________________________________________________________
______________________________________________________________________
______________________________________________________________________
________________________________________________________________________________
موضوع مطلب : پنج شنبه 92 مرداد 17 :: 9:25 عصر :: نویسنده : امید خسروی
سکوت می کنیم....
________________________________________________________________________________
________________________________________________________________________________ محبت زیادی، همیشه آدمها را خراب می کند ________________________________________________________________________________ ابراز احساسات بیش از حد هم خوب نیست ________________________________________________________________________________ شب هایم می گذرد ________________________________________________________________________________ عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. ________________________________________________________________________________ یادم باشد به سهراب بگویم که عشق دیگر تپش قلبها نیست؛ صدای فنر تختهاست!!
موضوع مطلب : پنج شنبه 92 مرداد 17 :: 9:24 عصر :: نویسنده : امید خسروی
سکوت می کنیم.... ________________________________________________________________________________
________________________________________________________________________________ محبت زیادی، همیشه آدمها را خراب می کند ________________________________________________________________________________ ابراز احساسات بیش از حد هم خوب نیست ________________________________________________________________________________ شب هایم می گذرد ________________________________________________________________________________ عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. ________________________________________________________________________________ یادم باشد به سهراب بگویم که عشق دیگر تپش قلبها نیست؛ صدای فنر تختهاست!!
موضوع مطلب : |
||